نوستالژی در اشعار محمّدرضا شفیعی کدکنی(م.سرشک)

thesis
abstract

در این پایان نامه پس از مطالعه و بررسی مکرّر تمام آثار منظوم انتشار یافته ی شفیعی کدکنی نتایج بسیاری حاصل شد که در نخستین گام با اندیشه ی وی نسبت به کودک مأنوس شدیم. پشت زمینه ی اندیشه ی شفیعی کدکنی نسبت به کودک، پافشاری بر آموزش فرهنگی کودکان برای رشد و تعالی جامعه است. در بیش تر دل نوشته ها نیز که از کودکی سخن رانده و گاهی هم باحسرت به آن دوران نگریسته، در عین معصوم دانستن کودک، به تربیت و پرورش او توسّط هنرمندانی چون خویش و بزرگان، با تکیه بر فرهنگ اصیل و غنی ایرانی و اسلامی، تأکید ورزیده است. در این بین خودنمایی، بازی، زبان، سادگی ، آزادی، باورنمایی، اسطوره و درک نسبت به فضا، زمان و مکان، از جمله ویژگی های مشترک کودک و شاعر هستند که منجر می شوند گاهی هنرمند در شعرش با حسّ غم غربت، به دوران خوش کودکی و ویژگی های آن دوران، بازگشتی ذهنی داشته باشد. نمود این ویژگی ها در شعر شفیعی کدکنی هم از رجعت به کودکی حکایت دارد. او همانند دیگر هنرمندان به مدد هنرش، با بازگشت به دوران کودکی به جهان و طبیغت به گونه ای می نگرد که گویا خود خالق آن هاست. بازگشت به کودکی برای شفیعی کدکنی راه گریز و فرار از غم غربت زندگی به شمار می آید. شفیعی کدکنی در شعرش هنگام یادکرد نوستالژی کودکی، رهایی جامعه را در نقّاشی های کودکان، به عنوان تفسیری ساده از سرشت و افکار انسان، می بیند.کوچه از جمله ی این نمونه هاست که میل گریز و فرار، از شرایط را در نهاد کودک نشان می دهد. شاعر هم، مانند نقّاش با به کار بردن واژه ی کوچه به خصوص کوچه باغ، میل فرار از شرایط موجود و بازگشت به دوره ی کودکی را نمایان می سازد. علاوه بر آن چه گفته شد، واژگان در القای جوّ نوستالژیکی دخیل هستند. در شعر شفیعی کدکنی کوچه و دامن از این دسته به شمار می آیند؛ کوچه که یادآور دوران کودکی و دامن یادآور آغوش مادر. علاوه بر کودکی، غم غربت از کاشانه و میهن و زادگاه در احساسات نوستالژیکی شفیعی کدکنی، نقش محوری را ایفا می کنند.اوّلین نمود غم غربت از خانه در اشعار شفیعی کدکنی، دوری از زادگاه است. او به دلیل مهاجرت از کدکن، با اندوهی فراوان دلتنگ زادگاهش می شود. امّا غم غربت او منحصر به خاطرات دوران کودکی اش نمی شود. بخشی از آن به طبیعت روستا اختصاص می یابد و از این دیدگاه می توان طبیعت گرایی شاعر را از غم دوری از زادگاه و یا دوری از اصل انسان که در دامان طبیعت پرورش یافته، دانست. در یادکردهای فراوان شهر نیشابور هم، حسّ غربت شاعر به چشم می خورد؛ نه از نوع غم غربت خاطرات زندگی در آن شهر، بلکه غم غربت برای نیشابور، در جایگاه نمادی از تاریخ و فرهنگ کشور ایران و یا خراسان بزرگ گذشته.شفیعی کدکنی با مهاجرت به خارج، برای بازگشت به خانه دلتنگ می گردد، ولی این درد دوری در برابر حسّ عظیم حسرت بر گذشته ی تاریخی و فرهنگی ایران که به دست فراموشی سپرده شده، رنگ می بازد. باید خاطر نشان کرد که نخستین خانه و نخستین وطن همه ی انسان ها، بهشت خداوند است. بشر پس از هبوط حضرت آدم و حوّا، از بهشت و از دست دادن نعمت های بی کران بهشتی، آزادی و قربت به خدا، سوگوارانه خواهان بازگشت به خانه ی نخستین است. در شعر شفیعی کدکنی هم این غم غربت جلوه یافته است، امّا به گونه های متفاوت و در مورد سخن، منحصر به فرد. با تأمّل در یکی از سروده های شفیعی کدکنی پی خواهیم برد که آغاز و پیدایش مفهوم نوستالژی در بشر، پیش از غم غربت دوری از درگاه خداوند، به حسّ بازگشت به قداست اسم ها در ازل بازمی گردد.این نکته در شعر شفیعی کدکنی به عنوان دلتنگی شاعر برای سخن در جایگاه نخستین، به شکلی آشکار بیان شده است (شفیعی کدکنی، 1385: 351). با ذاتی شدن دلبستگی به کلمه، بشر نخستین پس از رانده شدن از نزد خالق هستی با واژه سازی، به منزله ی نخستین اسطوره ها و نمود یکی شدن با جهان، بر زخم دوری از بهشت مرهم نهاده است. شفیعی کدکنی هم به کمک واژگان شعرش، در عناصر طبیعت رسوخ می کند و با آن ها یکی می شود تا درد غریب اش تسکین یابد. بشر همواره در فکر ارتباط با بهشت از طریق کوه و درخت و معنویّات با بهشت برین، به سر برده است. ولی انسان امروزی با عدم موفّقیّت در ساختن بهشتی زمینی به یاری علم و صنعت، دلتنگی بازگشت به خانه ی بهشتی، چندین برابر بشر ابتدایی در وجودش فزونی یافته است. شفیعی کدکنی هم ضمن استفاده از نمادهایی نظیر درخت و پرنده که القاکننده ی حسّ صعود و پرواز برای رفتن به مکانی برین هستند، در اشعارش به غم غربت از بهشت در نهاد انسان و به ویژه انسان امروزی، اشاره می کند و خواهان بازگشت به بهشت و یگانه گشتن با طبیعت است. استفاده از اسطوره برای رفع دلتنگی بشر از دوری روح جمعی خود، نکته ای دیگر است که در بین همه ی انسان ها به عنوان نوستالژی جمعی، مشترک می باشد. غم غربت اسطوره ای شفیعی کدکنی، در اثر مطالعه ی فراوان و درک اندیشه های بزرگان و آمیختگی با طبیعت و احساسات ناب شاعر،در شعرش نمود یافته است. امّا نکته ای خاص در این باب در اشعار شفیعی کدکنی، استفاده از اسطوره به منزله ی محرّک جامعه برای برانگیختن به تکاپو و جنبش بر ضدّ شرایط نابسامان است. یکی از شخصیّت های اسطوره ای که با نوستالژی در شعر شفیعی کدکنی ارتباط مستقیمی دارد، حلّاج، یار باستانی او است که بارها در شعرش بر مرگ او حسرت خورده. حضور شخصیّت حلّاج در شعر شفیعی کدکنی از دو جنبه ی نوستالژیکی اسطوره و غم از دست دادن یاران و عزیزان، قابل تأمّل است. پس از یاد حلّاج به عنوان نوستالژی جمعی، یادکرد مادر به منزله ی نوستالژی شخصی از بارزترین نمودهای اندوه فقدان عزیزان است. یاد حمید مصدّق در شعر «مرثیه» (شفیعی کدکنی، 1388آ: 187) و پرویز مشکاتیان و از همه مهم تر استادش اخوان ثالث، برجسته ترین مصادیق غم اندوه یاران است. شاعری که من اجتماعی او در من شخصی مستهلک شده، از وقایع سیاسی جاری در زمانه هم به دور نیست و در دفتر در کوچه باغ های نیشابور به یاد شهدای جنبش سیاهکل شعرهای متعدّدی سروده است. در کنار یادکرد عزیزان، شفیعی کدکنی به شکل آشکار و منسجم، تنها در دفتر زمزمه به قصد غم غربت از عشقش غزل سرایی کرده است. عشق او طبیعت و جامعه و پیشینه ی تاریخی مملکت و شعرش است. شفیعی کدکنی پس از یادکرد معشوق در جوانی، با گذراندن این دوره و گام نهادن به پیری، بر از دست رفتن فرصت ها و توانایی های گذشته حسرت می خورد. این حسرت مانند برخی از شاعران جان گداز و جان سوز نیست، ولی به عنوان مصداقی از نوستالژی نکته ای ست که نباید از آن غافل بود. پس از سپری شدن عمر انسان و فرا رسیدن دوره ی میان سالی و پیری، اندیشیدن به مرگ می تواند از جنبه های حسرت بر تمام شدن فرصت زندگی، اندوه دوری از عزیزان، شوق بازگشت به بهشت و آسودگی از غم غربت زندگی، در حوزه ی نوستالژی قرار گیرد. شفیعی کدکنی ضمن اعتقاد به ملاک های «بودن و سرودن» در حیات آدمی، به «بودن و شدن» به عنوان فلسفه ی زندگی خود و نگرشش نسبت به مرگ، می اندیشد و با دید نوستالژیکی، مرگی را می پسندد که آغازی دیگر باشد و زندگی تازه و جاودان به انسان بخشد. عشق شفیعی کدکنی به وطن منجر می گردد تا در اندیشه ی آرمان شهر هم به شهری رویایی نیندیشد و در عالم واقعیّت مردم را برای ساخت جامعه ای عاری از ظلم و ستم، به جنبش و تکاپو وادارد. شعر «ناکجا آباد» (شفیعی کدکنی، 1388آ: 216) تنها نمونه ای ست که اندیشه ی مدینه ی فاضله به شکلی منسجم ارائه می شود و در آن با روی کردی سیاسی، به جایی می اندیشد که دیگر سخنش تفتیش نمی شود و به شکلی رویایی به طبیعتی می رود که جای پای کسی نیست.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

بررسی هنجارگریزی در اشعار معین بسیسو و محمدرضا شفیعی کدکنی

هنجارگریزی از نظریه‌های ادبی جدید است که در آن شاعر با بکارگیری اسلوب‌های خاص، ساختار متداول زبان را بر هم زده، و زبانی ناآشنا می‌آفریند. هم‌زمان با نشر جریان نوگرایی در شعر، شاعران معاصر فارس و عرب به نوگرایی در مفاهیم و زبان شعری خود روی آوردند. بسیسو(1926-1984م)، و شفیعی کدکنی(1318ش) از شاعرانی هستند که با گریز از هنجارهای زبان معیار، بعد زیباشناختی و تأثیرگذاری اش...

full text

بررسی هنجارگریزی در اشعار معین بسیسو و محمدرضا شفیعی کدکنی

هنجارگریزی از نظریه‌های ادبی جدید است که در آن شاعر با بکارگیری اسلوب‌های خاص، ساختار متداول زبان را بر هم زده، و زبانی ناآشنا می‌آفریند. هم‌زمان با نشر جریان نوگرایی در شعر، شاعران معاصر فارس و عرب به نوگرایی در مفاهیم و زبان شعری خود روی آوردند. بسیسو(1926-1984م)، و شفیعی کدکنی(1318ش) از شاعرانی هستند که با گریز از هنجارهای زبان معیار، بعد زیباشناختی و تأثیرگذاری اش...

full text

بینامتنیت در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی

چکیده: «بینامتنیت» یکی از شاخه های مهم نظریه پست مدرن و از شیوه های جدید در نقد آثار ادبی و هنری است. در دهه های اخیر این نظریه و مطالعات مربوط به آن در بین منتقدان آثار ادبی رواج روز افزون داشته است. براساس این نظریه، آثار ادبی و هنری – خواه یک رمان، یک شعر و یا یک تابلوی نقاشی – از اجزایی ترکیب یافته و ساخته شده اند که از پیش موجود بوده اند و این آثار اصالت و یکتایی ندارد. کارکرد این نظریه د...

بررسی تطبیقی اشعار تأملی محمدرضا شفیعی کدکنی و ایلیا ابوماضی

این پژوهش در حوزه¬ی ادبیات تطبیقی است و اساس کار آن بر مکتب فرانسه استوار است یعنی تطبیق و بررسی و مطالعه¬ی روابط ادبی و تأثیرات براساس رابطه¬ی تاریخی و برپایه¬ی علت و معلولی در شعر تأملی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر و نویسنده¬ی معاصر ایرانی و ایلیاء ابوماضی شاعر معاصر لبنانی. هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه¬ی شعر تأمّلی دو شاعر در ادبیات قومی و ملی خود، می¬باشد تا از این رهگذر وضعیت شعر تأ...

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده علوم انسانی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023